سدناسدنا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

سدناعسل

روزمادر-روزپدر

دخترکم روزها ساعت ها وثانیه ها تندتند تند درگذرن....توهم روزبه روزبزرگترمیشی... ومن هنوزباورم نمیشه که مادرشدم .... حتی  وقتی روزمادربااون دستای کوچیکت بهم کادو دادی....اشک تو چشمام حلقه زد...چندسال پیش که مادرنبودم...خواهرزادم مریم روزمادریه کارت پستال بهم داد که روش نوشته بود...روزت مبارکککککک اون روزازته دلم آرزوکردم که یه روزی دخترخودم این روزبهم تبریک بگههه...خدایاشکرت که صداموشنیدی خدایابحق این روزای عزیز ...فرشته نازدوستای منتظرمو زودی بهشون برسون...   دیروزهم روزپدربود...تابابایی زنگ درخونه روزد...کادوی روزپدرودادم بهت...توهم باتمام عشق کادوروتوبغل  گرفتی...ومنتظرشدی تابابایی بیاد وقتی دربازشد وبابایی تور...
4 خرداد 1392

دختر نازم سدنا به خونه ارزوهامون خوش امدی عسلکم

سلام دخترم ........عسل مامان وبابایی چندین ماه بود که میخاستم برات بنویسم اما بنابه دلایلی نشد...شایدقسمت این بود که درآستانه 18 ماهگیت برات بنویسم عسلکممممممم     عسل مامان وبابایی نمی دونم چجوری وازکجا شروع کنم....از15 سال انتظار ...از روزی که فهمیدم مهمون خونه مون شدی ...ازروزای شیرین والبته پراسترس بارداری.....ازروزی که بالاخره اومدی وچراغ خونه مونوروشن کردی..... البته همه ایناروتودفترخاطراتت نوشتم عسلکم........   میخام که اینجا خونه شادی و سرور عسلم باشه ...برات می نویسم دخترکم تاروزی که خودت بتونی بنویسی ......... قسمتی ازدفترخاطرات عسلکممممممممممممم.........که مامانی برادخملش نوشته...   م...
3 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سدناعسل می باشد